-
ای کاش از عشق تو میمردددددددم
یکشنبه 17 خردادماه سال 1388 14:58
ای کاش از عشق تو می مردم ، کاش می مردم و دیگر کسی نگاه عاشقانه ای به من نمی کرد… دیگر نمیخواهم کلمه دوستت دارم را از کسی به جز تو بشنوم ، دوست دارم تنها تو مرا دوست داشته باشی… کسی به جز تو لایق من نیست ، من تنها میتوانم با تو زنده بمانم… دیگر نمیخواهم چشمی به من با احساس عاشقانه نگاه کند !… من نمیخواهم جز تو به کسی...
-
آخه مگه فرشته هم رسم شکستن بلده
یکشنبه 17 خردادماه سال 1388 14:30
می گن دستای پاک تو مهمون دستای دیگه است می گن نگات پیش منه اما دلت جای دیگه است می گن دروغ بوده که تو تا آخرش مال منی چشمای رنگ عسلت دنبال چشمای دیگه است آخه مگه فرشته هم رسم شکستن بلده آدم می تونه بد باشه مگه فرشته هم بده آخه مگه فرشته هم رسم شکستن بلده آدم می تونه بد باشه مگه فرشته هم،بده آخه مگه فرشته هم آدم می...
-
تنها ترین عاشق منم
یکشنبه 17 خردادماه سال 1388 14:19
خدایا تو که عشق را افریدی چرا صبری به همراهش ندادی خدایا من شدم مست رویش خراب ان دو ابروی کمانش خدایا این که بود با ان دو خالش یکی بر لب یکی بر گونه هایش خدایا دادی تو دستش به دستم زبان او ببرید هر دو دستم خدایا نوشیدم از جام شرابش شدم محو رخ مانند ماهش خدایا او مگر فرصت به من داد امان از عشق یکسو ای دادبیداد خدایا...
-
یه عاشق
یکشنبه 17 خردادماه سال 1388 13:56
اگه با تموم این خاطره ها تو همین دفتر عشق جام بیزاری بعد اون دیگه نه من مال من نه تو تکیه گاه این شکستگی بیا عاشق بمونیم کنار هم نگو از این نرسیدن خسته ام نگو از این نرسیدن خسته ام ما به هم نمی رسیم آخر بازی همینه آخر عشق دوتا خط موازی همینه ما به هم نمی رسیم من و تو مثل دو تا خط موازی می مونیم که توی دفتر عشق اسیر...
-
(( چشمان معصوم ))
شنبه 16 خردادماه سال 1388 13:45
یه چشم همیشه باید توش اشک باشه وگرنه میسوزه یه دل همیشه باید توش غم باشه وگرنه میشکنه یه لب همیشه باید روش خنده باشه وگرنه زود پیر میشه یه کبوتر همیشه باید عشق پرواز داشته باشه وگرنه اسیر میشه یه صورت همیشه باید شاد باشه وگرنه به دل هیچ ﮐس نمی چسبه یه دیوار همیشه باید به یه تیر تکیه کنه وگرنه میریزه یه قلب پاک همیشه...
-
مناظره "میرحسین موسوی و محمود احمدی نژاد"
شنبه 16 خردادماه سال 1388 11:58
پانزده نکته در مورد مناظره "میرحسین موسوی و محمود احمدی نژاد " کاملا قابل پیش بینی است که بعد از پایان این مناظره، موج عظیمی از پاسخ ها به احمدی نژاد آغاز خواهد شد، از اکبر هاشمی رفسنجانی که بیش ترین حملات احمدی نژاد متوجه او بود تا سید محمد خاتمی و ناطق نوری و کرباسچی و زهرا رهنورد و حتی ملک عبدالله شاه...
-
نامه عشق
شنبه 9 خردادماه سال 1388 15:51
برام نوشت: میخواهم در باختن در بردن در زیستن در مردن شانه به شانه هایت بیایم در فصل های سرد پایم را بر گودی جاپایت بر مخمل برفها بگذارم و با حضور بهار از مزرعه سبز دستانت برویم میخواهم مینیاتور شریف خنده هایت در هجوم بالغ گفته هایت ثانیه شمار روزهای با تو بودن باشد و برگ برگ این تقویم با تو به آخر رسد … نوشتم : کاش...
-
باران؟!؟!؟!؟
شنبه 9 خردادماه سال 1388 15:48
به دقت گوش کن... اینجا همه چیز بیصداست زمان پیوسته در حال گذر است آیا تابه حال کسی پرسیده چرا اینقدر ساکت و آرام میگذرد؟ به خودت سخت نگیر پاسخ این سوال ساده ست... عشق همچون آواره ای سرگردان و بی هدف در شهر پرسه میزند تا شاید در آخرین لحظات کلید خوشبختی را به چشمانی پاک و معصوم هدیه کند!!! آری دیگر عاشقی نیست تا از...
-
سهم مااااااااا
شنبه 9 خردادماه سال 1388 15:45
نمی دونم تو رو نفرین کنم یا اینکه نه! نمی دونم تو حل مشکلی یا مشکلم! با تو عاشقانه بودم پس چرا حسرت یه روز عشق موند تو دلم با تو شبنامه بودم نه یک غزل با تو رودخونه بودم نه یک قنات یه روزی من و تو بودیم و حالا من و تنهایی و یک عمر خاطرات تو رفتی و سهم ما سفر شد دل آروم ما دربدر شد... ندونستم چرا مرغ عشقم توی عاشقی بی...
-
احمد کایا
شنبه 9 خردادماه سال 1388 15:41
این ترانه یکی از شاهکارهای "احمد کایا" خواننده ترکیه س که واقعا عاشقشم بیش از این دیگه نمی تونم باهات بمونم Artık seninle duramam امروز غروب از اینجا می رم Bu akşam çıkar giderim حسابت باشه به روز قیامت Hesabım kalsın mahşere از همه چیز دست میکشم و می رم Elimi yıkar giderim نمیخواد به خودت زحمت بدی Sen...
-
گفتگوهای تنهایی (دکتر علی شریعتی)
شنبه 9 خردادماه سال 1388 15:30
مهربانی جاده ای است که هر چه پیش تر روند خطرناک تر میگردد ، نمی توان برگشت...اما لحظه ای باید درنگ کرد و شاید چند گامی بر بیراهه رفت. من آنم که هم اکنون هستم ، نه آنکه باید باشم. آنکه باید باشم کسی است که نیست. خوب بودن از زیبا بودن گاه زیباتر است و خوب بودن در حد بسیار متعالی و بلندش با زیبایی بلند و عالی یکی میشود....
-
چه تو باشی چه نباشی
شنبه 9 خردادماه سال 1388 15:26
حالا از تو مینویسم که دیگه فرقی نداره چه تو باشی چه نباشی زندگی ادامه داره ****** هیچی نگو حرفی نزن حرف نگفته نداریم ازدست تو خسته شدم بس که بهونه می یاری تموم شد اون روزایی که دلم می گفت دوست داره تعنه هاتو می بخشید و می گفت که عیبی نداره منم می شم مثل خودت یه نارفیق و بی وفا برای من رفتن تو مرگ دل و ترانه نیست نگام...
-
رویا
شنبه 9 خردادماه سال 1388 15:20
گاه می اندیشم که اگر سردی دلهای سیاه گرم چون داغ دل لاله وحشی می شد، واگر دست به سوی دستی بهر احساس و محبت می رفت یا اگر شورش و غوغای دل هر انسان جای خود را به صدای چمن و برگ و گیاه یا شقایق می داد آه انسان آن وقت چه حریمی چه حیاتی می داشت: آسمان آبی بود و زمین سبز و سفید از دل هر انسان شورش قهر و شقاوت می رفت جای خود...
-
روبروی عادت
شنبه 9 خردادماه سال 1388 15:13
گاهگاهی غربت گوشه جوی خیابان می نشیند روبروی عادت آتش روشن میکند زانو به بغل میگیرد چشم انتظار رهگذری که شاید! سکه ای در کاسه تنهایی اش بیندازد دستش دراز ، سرش پایین گونه هایش خیس گدای عشق... زمین خورده ابدی ست سرمه میکشیم به چشمان خیالات مبهممان به گمان تجسم یادهای سبز هر چند روز به روز کم رنگتر و فانی تر از دیروز...
-
فراموشت می کنم
شنبه 9 خردادماه سال 1388 15:09
چه خوب میشه اگه خــدا حقمو از تــــو بـــگیره کـــاری کنه کـــه آخرش دل سیــــاهت بـــمیره چه خوب میشه اگه چشام دیــــگه چشاتـــو نبینه حتی یـه لحظه این دلـــم منتظــــر تــــو نشینــه کاشکی یــــکی پیدا بشه دلِ تــــو آتیش بزنــــه یه بــــی وفا مثل خودت تیری بــــه قلبت بـــزنه کاشکی دیــــگه مهربونی هرگز سراغ تـــو...
-
الو سلام....
شنبه 9 خردادماه سال 1388 15:05
الو سلام منزل خداست؟ این منم مزاحمی که آشناست هزار دفعه این شماره را دلم گرفته است ولی هنوز پشت خط در انتظار یک صداست شما که گفته اید پاسخ سلام واجب است به ما که می رسد ، حساب بنده هایتان جداست؟
-
موضوع انشا: فایده گاو بودن را بنویسید.
چهارشنبه 6 خردادماه سال 1388 08:51
موضوع انشا: فایده گاو بودن را بنویسید. با سلام خدمت معلم عزیزم و عرض تشکر از زحمات بی دریغ اولیاء و مربیان مدرسه که در تربیت ما بسیار زحمت می کشند و اگر آن ها نبودند معلوم نبود ما الان کجا بودیم. اکنون قلم به دست می گیرم و انشای خود را آغاز می کنم. البته واضح و مبرهن است که اگر به اطراف خود بنگریم در میابیم که گاو...
-
وسعت تنهایی
یکشنبه 3 خردادماه سال 1388 15:34
گر از وسعت تنهایی من می پرسی به بلندای خیال به بلندای فرو ریختن قطره اشکی از دل و به عمق وحشت وحشت از آنچه حقیقت دارد وحشت از من بی تو وحشت از تو بی عشق وحشت از عشق بی ما .... شرق تنهایی من رو به سوی افق غم دارد غرب تنهایی من پشت این تکرار است اگر از وسعت تنهایی من دانستی تو بیا تو بیا تا که به دست احساس پر کنیم صفحه...
-
بیقرار
یکشنبه 3 خردادماه سال 1388 15:30
بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست آه , بیتاب شدن عادت کم حوصله هاست مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد "بال"وقتی قفس پر زدن چلچله هاست بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست باز می پرسمت از مسئله دوری و عشق و...
-
پروانه ها
یکشنبه 3 خردادماه سال 1388 15:23
روانه ها وقتی می خوابند بالهایشان را به هم می چسبانند پروانه ها اینقدر کوچک هستند که جای کسی را نگیرند اما باز می بینی چه فروتنانه خود را از وسط تا می کنند... این را که می بینم دوست دارم در گوش همه دنیا بگویم: هیس! مواظب باشید مبادا حتی کوچکترین صدا خواب پروانه ها را آشفته کند View Raw Image "> View Raw Image ">
-
۱۳ نکته برای زندگی زیبا
چهارشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1388 14:15
۱۳ نکته برای زندگی زیبا ۱- دوستت دارم نه به خاطر شخصیت تو. بلکه برای شخصیتی که من هنگام با تو بودن پیدا میکنم. ۲- هیچ کس لیاقت اشکهای تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد باعث اشک ریختن تو نمیشود. ۳- اگر کسی تو را آن طور که تو میخواهی دوست ندارد به این معنا نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد. ۴- دوست واقعی...
-
مولوی در آیینه انصاف
چهارشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1388 13:56
فــقـــط با انــصــاف بخـونــید شما با این اشعار می خواهید ثابت کنید که : 1- مولوی شیعه بود -2. و چون شیعه بوده پس حرفاش درسته آیا درسته این جور سطحی و گذرا و عجولانه در مورد کسی قضاوت کلی کرد؟؟ بر فرض محال که مولوی شیعه باشد . مگه هر کس که شیعه باشه هرچی بگه درسته ؟ و هر کی سنی باشه حرفاش بیخوده اصلا صحبت شیعه یا سنی...
-
قلب
چهارشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1388 13:07
بدان که خدای خانه ای در درون مومن آفریده که قلب نامیده می شود و نسیمی از کرمش برانگیخته تا آن خانه را از شرک و شک ونفاق و شکاف پاکیزه سازد. سپس ابری از فضلش فرستاده تا بر آن خانه ببارد و در آن انواع گیاهان از قبیل یقین و توکل و اخلاص و خوف و رجاء و محبت برویاند، سپس در بالای آن خانه تختی از توحید نهاده و برآن تخت فرشی...
-
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
چهارشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1388 12:31
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت با من راه نشین باده مستانه زدند آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه کار به نام من دیوانه زدند جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد صوفیان رقص کنان ساغر شکرانه زدند...
-
چشم خون افشان
چهارشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1388 12:29
مرا چشمیست خون افشان بدست ان کمان ابرو جهان بس فتنه خواهدشد از ان چشم واز ان ابرو غلام چشم ان ترکم که در خواب خوش مستی نگارین گلشنش رویست ومشکین سایبان ابرو هلالی شد تنم زین غم که باطغرای ابرویش که باشد مه که بنماید زطاق اسمان ابرو رقیبان غافل ومارا از ان چشم وجبین هردم هزاران گونه پیغام است وحاجب در میان ابرو روان...
-
ایمان من سَست، چون تار عنکبوت
چهارشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1388 12:21
یارب نظر تو برنگردد الله اکبر؛ خدا بزرگتر است. خدا بزرگتراز آن است که تو حتی بتوانی آنرا در تخیل خود جا دهی. خدا خیلی بیکران است. لا اله الا الله؛ تنها اوست که سزاوار ستایش است. تنها خدا. تنهایی اش را باور کن. شریکی نیست برای او. چگونه می توان خدا را به خدایی ستود. خدا را به بزرگی شناخت. بزرگی و عظمت آنرا در جسم خود...
-
به خدا میسپارمت
چهارشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1388 11:27
ای غایب از نظر به خدا میسپارمت جانم بسوختی و به دل دوست دارمت تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک باور مکن که دست ز دامن بدارمت محراب ابرویت بنما تا سحرگهی دست دعا برآرم و در گردن آرمت گر بایدم شدن سوی هاروت بابلی صد گونه جادویی بکنم تا بیارمت خواهم که پیش میرمت ای بیوفا طبیب بیمار بازپرس که در انتظارمت صد جوی آب بستهام...
-
ای عشق یکتا
چهارشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1388 10:07
ی عشق یکتا ! میدانم این عشق یکتاها را تو میگویی نه من ! چرا که من اونی نیستم که در این عشق یکتاها میبینم ! اما ای کاش مرا همان کنی که میگویی !!! ای عشق یکتا ! مرا ببخش از چیزهایی که میبینم و نباید ببینم ! چیزهایی که میشنوم و نباید بشنوم !! چیزهایی که میگویم و نباید بگویم ! و کارهایی که انجام میدهم و نباید انجام دهم !...
-
۱۶۰ نکته در مدیریت
چهارشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1388 09:47
صد و شصت نکته در مدیریت 1- در انجام کارها روی شیوه ای خاص تاکید نکنید. شاید کسی بتواند از مسیر کوتاه تر و بهتری شما را به مقصد برساند. 2- توجه داشته باشید دانش و تجربه، هیچ کدام به تنهایی رهگشا نیستند، مثل اکسیژن و هیدروژن که از ترکیب معینی از آنها هوای تنفس ما تامین میشود، میتوان با آمیختن دانش و تجربه ، راهکارهای...
-
یک راز بزرگ
چهارشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1388 09:42
هیچ وقت دلتون خواسته که حضور زندهی خدا رو توی زندگیتون احساس کنین؟ از یک حضور کاملاً واقعی حرف میزنم، نه اون جوری که ما معمولاً تصور میکنیم. کاملاً واقعی و زنده ، واقعیتر و زندهتر از اعضای خانواده و دوستانمون و ... شاید خیلی از ماها اصلاً به این موضوع فکر نکرده باشیم چون به نظرمون غیرعملی و دور از ذهن میاد......