سوگند عشق

به نام آنکه اگر حکم کند همه ی ما محکومیم

سوگند عشق

به نام آنکه اگر حکم کند همه ی ما محکومیم

تو که نیستی....!

تو که نیستی ...نمیبینی..دارم این گوشه میپوسم

چشمامو میبندمو قاب عکستو میبوسم

خوابیو خبر نداری...که دارم نم نم میبیرم...

جای دستای قشنگت دستای خاکو میگیرم...

خاطرات تو هنوزم میاره غم تو دل من..

رفتی و تنهام گذاشتی من و با یه آسمون غم

دل تنها و غریبم داره این گوشه میمیره

ولی حتی وقت مردن باز سراغتو میگیره


اگه هنوزم نشستم پای اهدافی که بستم

واسه اینه که عاشقم من ...چشم به راه تو نشستم...

راحت و آروم خوابیدی...بی خبری از مردن من...

کاش میشد که خواب نمونی...به پای خاک مردن من

 

تو که نیستی ...نمیبینی..دارم این گوشه میپوسم

چشمامو میبندمو قاب عکستو میبوسم

خوابیو خبر نداری..که فردا شب تنها ترینم

چشماتو باز میکنی و چشمای بستمو میبینی.....



سیگارتو بکش رفیق

اون روزای آخری گفتی که میترسم بری

ببین که من هستم هنوز ...اگر چه تو مسافری

به فکر سوختنم نباش ...من از تبار سوختنم

تو هم نباشی آخرش خودم خودمو میزنم

سیگارتو بکش رفیق به دوری عادت میکنیم

ما هم یه روز مثل همه به هم خیانت میکنیم

با خاطرات چه میکنی ؟

با خاطراتت.... بگذریم...سیگارتو بکش رفیق



این گریه ها مال تو نیست من پای تو نمیشکنم

این شعر رو هم نشنو برو ...من با خودم حرف میزنم

از بس نبودی پیش من ...نبودنت یه عادته

ببخش که تو دنیای ما اسمش فقط خیانته

سیگارتو بکش رفیق..به دوری عادت میکنیم

ما هم یه روز مثل همه به هم خیانت میکنیم