سوگند عشق

به نام آنکه اگر حکم کند همه ی ما محکومیم

سوگند عشق

به نام آنکه اگر حکم کند همه ی ما محکومیم

چه تو باشی چه نباشی

حالا از تو مینویسم

که دیگه فرقی نداره

چه تو باشی چه نباشی

زندگی ادامه داره

******

هیچی نگو
حرفی نزن
حرف نگفته نداریم
ازدست تو خسته شدم
بس که بهونه می یاری
تموم شد اون روزایی که
دلم می گفت دوست داره

تعنه هاتو می بخشید و می گفت که عیبی نداره
منم می شم مثل خودت
یه نارفیق و بی وفا

برای من
رفتن تو
مرگ دل و ترانه نیست
نگام پر از بهانه و حسرت عاشقانه نیست
منم می شم مثل خودت
یه نارفیق و بی وفا

با هر نگات خواستی به من بگی که همرام نمی یای
خواستی بفهمم که دیگه منو عزیزم نمی خوای
تا فهمیدی دوست دارم، گفتی یار تازه داری
گفتی براش از آسمون ماه و ستاره میاری
منم می شم مثل خودت

یه نارفیق وبی وفا




http://i13.tinypic.com/3z9bipf.jpg

نظرات 6 + ارسال نظر
هومن یکشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:40 ق.ظ


در خرابات مغان نور خـــــــدا می‌بینـــــم
این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم

هومن یکشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:42 ق.ظ


دریای دلش محشر ِ طوفان ها بود
مجموعه ی ِ درد ها و درمان هابود
پیکی که پیام ِ روشن ِ قرآنش
فرهنگ ِنجاتِ جان ِ انسان ها بود

ساناز یکشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:50 ق.ظ

پرسیدم ازکسی که دلم راندیده ای ؟
گفتابه گریه ازپی شوخی روانه بود

فرشته یکشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:55 ق.ظ


ای طبیب دل ریش از سر بیمار مرو
خسته مگذار مرا وز سر تیمار مرو

پریا یکشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:47 ق.ظ

هی فلانی...؟می دانی....؟می گویند رسم زندگی چنین است!!!!!!می آیند....می مانند.....عادت می دهند....و می روند...
و تو در خود تنها می مانی...
راستی نگفتی رسم تو نیز چنین است؟تو هم مثل همه ی فلانی ها هستی؟؟؟؟؟

سیا ساکتی سه‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:33 ق.ظ

دور از انصاف باشد این موضوع// که یکی نشئه باشد و شنگول
شخص دیگر به خاطر یک بست// مانده در گوشه ای خمار وملول

مصرفش را بهینه باید کرد// هِر و تریاک و شیره یا که حشیش
باید اشغر کند مدیریت// بعد ازاین ماهرانه مصرف خویش

باید البته داخل سایتی // ثبت گردد اسامی افراد
آدرس سایت هست این گونه// سه دبلیو بهینه دات معتاد

می شود صادر از برای همه// یک عد کارت هوشمند قشنگ
شارژ می گردد آخر هر ماه// سهم تریاک نشئگان ملنگ

روی هر کارت می شود توزیع // با بت سوخت ،چند دانه ذغال
آن چنان سوزشی بپا بکند// که درآرند از خوشی پر وبال

در ستاد بهینه سازی فور// همه هستند خوب واهل عمل!!
مشکل اهل بخیه را فوراً // می نمایند بعد چُرتی حل

می تواند دوگانه سوز کند// هرکسی مایل است مصرف خود
چون کفایت نمی کند قطعاً // سهم هر ماه هر نفر سه نخود

از برای دوگانه سوزان هم // دو عدد کارت می شود صادر
کارت اول برای مصرف (تِر)// کارت دیگر برای جیرۀ (هِر)

بعد شش ماه ، شش نخود تریاک// شارژ گردد برای مهمانان
گرشبی بی خبر تلپ بشوند// می شود جور مصرف آنان

رندی اما شنید چون این طنز// گفت لعنت به منقل و وافور
آن چه باید بهینه سازی کرد// فکر این قوم نشئۀ کم زور

بشنو این پندم و بخوان هرشب// طنزهای محمد « جاوید»
چون که تا ماه بعد خواندن طنز // می شود هوشمند بی تردید

تِر= تریاک
هِر= هرویین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد