زندگی بازی لغات نیست اما چیدمان جادوئی پازل حروف درون است .... منم همون دختر دل شکسته که صد تا غم راه گلوشو بسته منم همون مسافر غریبه که از سفر شده تنها و خسته منم همون چشم انتظار بارون که زیر ابر به انتظار نشسته منم همون سر به هوای حیرون که می کنه ابرا رو دسته دسته اما کسی با دل عاشق اون عهد و قرار عاشقی نبسته
- دانشجو رشته مدیریت
- کارشناس شرکت داروسازی
- نه وصل ممکن نیست همیشه فاصله ای هست وعشق سفر به روشنی اهتزاز خلوت اشیاست وعشق صدای فاصله هاست صدای فاصله هایی که غرق ابهامند نه صدای فاصله هایی که مثل نقره تمیزند
- سرعت