سوگند عشق

به نام آنکه اگر حکم کند همه ی ما محکومیم

سوگند عشق

به نام آنکه اگر حکم کند همه ی ما محکومیم

به خدا می‌سپارمت

ای غایب از نظر به خدا می‌سپارمت جانم بسوختی و به دل دوستدارمت
تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک باور مکن که دست ز دامن بدارمت
محرابابرویت بنما تا سحرگهی دست دعا برآرم و در گردن آرمت
گر بایدم شدن سوی هاروتبابلی صد گونه جادویی بکنم تا بیارمت
خواهم که پیش میرمت ای بی‌وفا طبیب بیماربازپرس که در انتظارمت
صد جوی آب بسته‌ام از دیده بر کنار بر بوی تخم مهر که دردل بکارمت
خونم بریخت و از غم عشقم خلاص داد منت پذیر غمزه خنجرگذارمت
می‌گریم و مرادم از این سیل اشکبار تخم محبت است که در دل بکارمت
بارمده از کرم سوی خود تا به سوز دل در پای دم به دم گهر از دیده بارمت
حافظ شراب وشاهد و رندی نه وضع توست فی الجمله می‌کنی و فرو می‌گذارمت
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد