سوگند عشق

به نام آنکه اگر حکم کند همه ی ما محکومیم

سوگند عشق

به نام آنکه اگر حکم کند همه ی ما محکومیم

معبد هستی

panjere1 

 درون معبد هستی

 بشر در گوشه ی محراب خواهش های جان افروز

 

نشسته در پس سجاده ی صد نقش حسرت های

 هستی سوز

 

به دستش خوشه ی پربار تسبیح تمناهای رنگارنگ

 

نگاهی می کند سوی خدا - از آرزو لبریز-

 

به زاری از ته دل یک (( دلم می خواست )) می گوید!

.

.

.

.

دلم می خواست بند از پای جانم باز می کردند

 

که من تا روی بام ابرها پرواز می کردم

 

از آنجا با کمند کهکشان تا آستان عرش می رفتم

 

در آن درگاه درد خویش را فریاد می کردم

 

که کاخ صد ستون کبریا لرزد

 

مگر یک شب از این شب های بی فرجام

 

ز یک فریاد بی هنگام

 

به روی پرنیان آسمانها،

 

خواب در چشم خدا لرزد!

کوتاهترین راهها

.کوتاه ترین راه برای عشق ورزیدن.نگاهی است خالص و بی ریا توام با عشق

.کوتاه ترین راه رسیدن به ثروت آن است که قابلیت هایت را بشناسی وبر آنها تکیه کنی

.کوتاه ترین راه برای جلوگیری از شکست احتمالی.مشورت با کسانی است که قبلا آن راه را رفته اند

.کوتاه ترین راه برای داشتن روانی سالم در نظر گرفتن زمانی برای خنده و شادی در هر روز است

.کوتاه ترین راه برای اینکه نخواهی چیزی را به خاطر بسپاری نگفتن دروغ است

.کوتاه ترین راه برای تسکین پشت کنکوری ها دیدن افراد موفق و خوشبختی است که حتی از جلوی دانشگاه هم رد نشده اند

 

.کوتاه ترین راه برای رسیدن به آرزوها واقع بین بودن است

.کوتاه ترین راه برای غیبت نکردن آن است که عیوب خود را مثل غیب دیگران ببینی

.کوتاه ترین راه برای داشتن جسمی سالم اعتدال در خوردن است نه زیاد نه کم

.کوتاه ترین راه برای یافتن یک دوست خوب توجه به علایق طرف مقابل است

.کوتاه ترین راه برای مبارزه با ترس روبه رو شدن با آن است

.کوتاه ترین راه برای رهائی از افسردگی فکر کردن به چیزهای خوب است

.کوتاه ترین راه برای رسیدن به ثبات آن است که برآنچه ایمان داری پا فشاری کنی حتی اگر یک لشکر مخالف داشته باشی

.کوتاه ترین راه برای رسیدن به تکامل انتقاد پذیری است

.کوتاه ترین راه برای دروغ نگفتن شجاع بودن است

.کوتاه ترین راه برای آینده نگری قناعت است

.کوتاه ترین راه برای حسرت نخوردن آن است که همیشه در حال زندگی کنی

.کوتاه ترین راه برای حل یک مسئله فهمیدن درست صورت مساله است

.کوتاه ترین راه برای رسیدن به آرامش آن است که کمتر به چیزهائی که نداری فکر کنی

.کوتاه ترین راه برای اثبات دوستی به یک دوست آن است که شنونده خوبی باشی

.کوتاه ترین راه برای فاش نساختن راز دیگران این است که هرگز به رازشان گوش ندهی

.کوتاه ترین راه برای تحقیر نکردن دیگران این است که فقط چند لحظه خودت را جای آن ها قرار دهی

 

.کوتاه ترین راه برای رسیدن به قدرت واقعی تقویت هر چه باشتر منطق است

.کوتاه ترین راه برای مقابله با دشمنان آن است که هرگز خونسردی ات را از دست ندهی

.کوتاه ترین راه برای غلبه بر مشکلات کوچک و نا چیز شمردن آن هاست

.کوتاه ترین راه برای داشتن یک ارتباط سالم داشتن فکر و اندیشه سالم و قلب پاک است

منبع:مجله موفقیت

جبار

 " یا جبار "

با تعجب پرسیدم : " چرا جبار ؟ این همه اسم داره !

                                                                            رب...

                                                                                     رحمان ...

                                                                                               رحیم ...

                                                                                                        محبوب...

                                                                                                                   عزیز... "

 

خندید !

چشمای روشنشو به نگاه من گره زد و گفت :

" ولی جبار یه چیز دیگه س !

وقتی تموم عالم به تو پشت کرد و رفت ...

وقتی گوشه گوشه دلت پر شد از حس سقوط ...

اون وقته که ...

ببینم اصلا تو میدونی معنیش چیه ؟ "

 

شونه هامو به علامت ندونستن انداختم بالا .

 

خودش ادامه داد :

                               " جبار یعنی

                                                    جبران شکستگی من "

 

حرفش به دلم نشست .

خیلی زیاد ...

سایه معشوق اگر افتاد  بر عاشق چه شد

ما به او محتاج بودیم ، او به ما مشتاق بود !

........................

بهار

گلها جواب زمینند به سلام آفتاب... 


نه زمستانی باش که بلرزانی... 


و نه تابستانی که بسوزانی... 

بهار باش تا برویانی 

 

درد

روزیت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی. 

پناهت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی. 

 بارها گل برایت فرستادم، گلهای زیبا از همه رنگ، کلامی نگفتی. 

 بهترین هدایا را به تو دادم، نفهمیدی.  

می‌خواستم برایم بگویی. آخر تو بندهْ من بودی و چاره‌ای نبود جز نزول درد که تو تنها اینگونه شد  

 

که صدایم کردی. 

 

 

فردااا

 

 

امروز چه کرده ام تا لیاقت داشته باشم فردا هم زنده بمانم؟  

 

پاوه

تسبیح

مردی صاحب خانه اش را گفت: چوب های سقف این خانه را اصلاح کن که دایما صدا کنند .  

گفت : مترس که بدین گو نه تسبیح خدا همی گویند .  

گفت: ترسم از این است که رقت قلبشان حاصل شود و به سجود رو ند

 

ندنام مقدّس الله که توسط ابرها تشکیل شده است