سوگند عشق

به نام آنکه اگر حکم کند همه ی ما محکومیم

سوگند عشق

به نام آنکه اگر حکم کند همه ی ما محکومیم

راه

Do not fallow where the path may lead Go instead where there is no path And leave a trail راه را راهبر خود قرار مده بلکه راهی ناپیموده را آغاز کن و از خود راهی بر جای گذار 

یادت باشه

Always  remember  to  forget  the thing  that  made you sad

But never forget to remember the thing that  made you glad

همیشه به یاد داشته باش که فراموش کنی آنچه را که اندوهگینت

می سازد

 

اما....

 

هرگز فراموش نکن که به یاد داشته باشی آنچه را که شادمانت میسازد

به نام خدا

به نام خدایی که

 همه شادیها بی یاد او غرور است

و همه غمها با یاد او سرور است

به نام خدایی که

می فرماید که بجوی و می ترساند که بگریز

می نماید که بخواه و می گوید که بپرهیز

به نام خدایی که

اگر یک بار گوید بنده من

از عرش بگذرد خنده من

به نام خدایی که

تا با او آشنا شدم ،از خلایق جدا شدم

در جهان شیدا شدم، نهان بودم پیدا شدم

به نام خدایی که

اشک را آفرید تا سرزمین عشق آتش نگیرد

به نام خدایی که

بقیش رو خودتون بنویسید

  

بچه ها بنویسید لطفا می خوام نظرتونو بدونم

تو باز بی توجهی

من از تمام سالهای محض بی ستارگی
به تو پناه می برم
و در ورای چشمهای ارغوانی غبار کوچکی
به زخم های هر ترانه تکیه می کنم
و زیر پلک لهجه ی هر سکوت ، می خورم زمین
 
من عادتی شبیه یک نیاز را
به بالهای کوچک خیال چسب می زنم
و از مقابل جنون سادگی، به انتظار می رسم

و فکر می کنم که تو
چقدر دورتر شدی
از آن زمان که شور و اشتیاق کودکانه ام
میان دستهای گرم و عاشقانه ات ، بهانه یاد می گرفت
چقدر بی توجهی
من این مسیر کهنه را همیشه خسته می دوم
و تو مرا ندیده ای؟

من از تو می نویسم و
میان تارو پود قابهای کاغذی، مدام گریه می کنم
و همچنان . . . تو باز بی توجهی . . . 
 

 

قیاس

What lies behind   us

 

And what lies before us

 

Are tiny matters compared to  what

 

Lies within us

هر آنچه که پیش سر داریم

 

و هر آنچه که پیش رو داریم

 

در قیاس با آنچه که درون ما نهفته است

 

حقیر و ناچیز است

سوزان پولیس

This life is yours

Take the power

To choose what you want to do

And do it well

Take the power

To love what you want in life

And love it honestly

Take the power

To walk in the forest

And be a part of nature

Take the power

To control your own life

No one else can do it for you

Take the power

To make your life happy

این زندگی از آن توست

 

برای امری که قصد انجامش را کرده ای

 

بپاخیز...

 

و با شایستگی آن را به انجام برسان.

 

برای آن که عاشق آنچه میخواهی باشی

 

بپاخیز...

 

و عاشقی صمیمی باش.

 

برای آنکه در جنگل گام برداری

 

بپاخیز...

و ذره ای از طبیعت باش

بپاخیز...

و مهار زندگیت را در دست بگیر

 

هیچکس دیگر را یارای آن نیست

 

که این مهم را برای تو به انجام برساند

 

بپاخیز...

تا زندگی ات را شادمانه بسازی

دعا

دستهایم را به دعا بلند میکنم 

بی آنکه بدانم ... 

دعا دستهایم را بلند کرد