-
درد دل
پنجشنبه 23 آبانماه سال 1387 00:40
گفتمش : دل می خری ؟ پرسید چند؟ گفتمش : دل مال تو ، تنها بخند ! خنده کرد و دل ز دستانم ربود تا به خود باز آمدم او رفته بود دل ز دستش روی خاک افتاده بود جای پایش روی دل جا مانده بود ......! آ آ آ آه ه ه ه ه .... بعد یه عمر عاشقی گفتی برو...! مرا دردی است اندر دل اگر گویم زبان سوزد وگر پنهان کنم آن را ترسم که مغز استخوان...
-
چرا؟!!؟
پنجشنبه 23 آبانماه سال 1387 00:29
تو میری و من فقط نگاهت می کنم , تعجب نکن که چرا گریه نمی کنم بی تو یک عمر فرصت برای گریستن دارم اما برای تماشای تو همین یگ لحظه باقیست....... دوباره باز میکند غم تو دفتر مرا دلم دوباره یاد میکند نگاه آخر تورا چرا نگفت میروم؟ چرا چرا؟؟؟ جواب این سوال را چرا نداد بی وفا.....؟؟!!
-
بی وفا
پنجشنبه 23 آبانماه سال 1387 00:27
به نام اعتماد و عشق اگر دستی به من آویخت به پایش زندگی دادم به جامم زهر حسرت ریخت... آخر ای دوست نخواهی پرسید که دل از دوری رویت چه کشید؟ سوخت در آتش و خاکستر شد وعده های تو به دادش نرسید... آنهمه عهد فراموشت شد؟؟! چشم من روشن،روی تو سپید جان به لب آمده در ظلمت غم کی به دادم رسی ای صبح امید؟؟ آخر این عشق مرا خواهد کشت...
-
به خدا سخته
پنجشنبه 23 آبانماه سال 1387 00:22
ای کاش بودی تا ببینی... چقدر در التهابم... نیستی در کنارم تا حرفهای دلم را رو در رو برایت بازگو کنم و من بایست هرشب، خسته از گذشت روز، خمیده از خستگی ها، بی تاب از خمودگی ها و رنجور از بی تابی ها و رنجیده از غریبه ها بنشینم و برایت سخنان شیرین بنویسم... ای کاش می دانستی... چقدر سخت است، چقدر دشوار است، هر شب بی آنکه...
-
اشکم خشکید
پنجشنبه 23 آبانماه سال 1387 00:19
حادثه نقشه کشیده که بیفته توی دستام تو رو از من پس بگیره بار یادم بیاد که تنهام اما من کوتاه نمی یام عاشقی که الکی نیست همه ی حادثه ها که آخرش افتادنی نیست... اگه تو عاشق نبودی چرا قلبمو روبودی چرا با این دل ساده این چنین بازی نمودی حالا که عاشق شدم من رفتی و تنهام گذاشتی منو با قلب شکسته با یه مشت خاطرات غم جا گذاشتی...
-
بی قرار
پنجشنبه 23 آبانماه سال 1387 00:16
بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب در دلم هستی وبین من وتو فاصله هاست آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست بی هر لحضه مرا بیم فرو ریختن است مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست باز می پرسمت از مسئله دوری وعشق وسکوت تو جواب همه مسئله...
-
قبرستان عاشقان
پنجشنبه 23 آبانماه سال 1387 00:14
درشهرعشق قدم میزدم،گذرم افتاد به قبرستان عاشقان... خیلی تعجب کردم! تاچشم کارمی کرد قبر بود...! پیش خودم گفتم یعنی این قدرقلب شکسته وجودداره؟یکدفعه متوجه قلبی شدم که تازه خاک شده بود!! جلورفتم،برگهای روی قبر را کنارزدم که براش دعاکنم... وای!! چی میدیدم!! باورم نمیشه!! اون قلبه همون کسیه که چندساله پیش دله منو شکسته...
-
کجایی مرگ!؟!؟
پنجشنبه 23 آبانماه سال 1387 00:12
کجایی مرگ؟!!! کجایی ای تنها حقیقت راستین من تنها می توانم آرزوی آمدنت را بکنم با اینکه دیگر طاقتی نمانده در انتظارت ، نمی توانم به سویت بیایم بالهایم شکسته اند و پاهایم بسته حتی برای سقوط در گودال تاریک گور هم نمی توانم گامی بردارم تنها پنجه می سا یم و ناله میزنم و فرو میروم!!!
-
نرو
پنجشنبه 23 آبانماه سال 1387 00:08
صبر کن عشق زمین گیر شود بعد برو یا دل ازدیدن تو سیر شود بعدبرو ای کبوتر به کجا؟ قدر دگر صبر بکن آسمان پای پرت پیر شود بعد برو نازنینم تو اگر گریه کنی بغض من نیز می شکند خنده کن عشق زمین گیر شود بعد برو یک نفر حسرت لبخند تو را میدارد صبر کن گریه به زنجیر شود بعد برو خواب دیدی شبی از راه سوارت آمد باش ای نازنین خواب تو...
-
خدا
پنجشنبه 23 آبانماه سال 1387 00:05
دلم را سپردم به بنگاه دنیا و هی آگهی دادم اینجا و آنجا و هر روز برای دلم مشتری آمد و رفت و هی این و آن سرسری آمد و رفت ولی هیچ کس واقعا اتاق دلم را تماشا نکرد دلم قفل بود کسی قفل قلب مرا وا نکرد یکی گفت: چرا این اتاق پر از دود و آه است یکی گفت: چه دیوارهایش سیاه است یکی گفت: چرا نور اینجا کم است و آن دیگری گفت: و...
-
اشک
پنجشنبه 23 آبانماه سال 1387 00:00
اشک هایم را روی نامه ای عاشقانه با قطره چکان جعل می کردم! خاطرم آمد: شاید دلتنگ خنده هایم باشی. ببخش اگر این روزها... عشق با گریستن اثبات می شود!!!
-
دلم برات تنگ شده
چهارشنبه 22 آبانماه سال 1387 23:59
من، شب، واگنی خالی امید پایان تنهایی و صدایی که همواره می گوید: دلم برایت تنگ است نمی آیی؟ !
-
وداع
چهارشنبه 22 آبانماه سال 1387 23:57
کاش اینچنین با تو وداع نمی گفتم مهربانی تو بیشتر آزارم می دهد ....
-
حق داری
چهارشنبه 22 آبانماه سال 1387 23:55
قلبی داری به وسعت هفت دریا و بی نهایتی آسمان ها. باید منطقی باشیم . حق داری، اگر دلت برایم... تنگ نمی شود !!!
-
میشه خدارو حس کرد
چهارشنبه 22 آبانماه سال 1387 23:50
میشه خدا رو حس کرد تو لحظههای ساده تو اضطراب ِ عشقو گناه ِ بیاراده بی عشق عمر ِ آدم بی اعتقاد میره هفتاد سال عبادت یک شب به باد میره وقتی که عشق آخر تصمیمشو بگیره کاری نداره زوده یا حتی خیلی دیره ترسیده بودم از عشق عاشقتر از همیشه هر چی محال میشد با عشق داره میشه انگار داره میشه عاشق نباشه آدم حتی خدا غریبهس از...
-
فریاد
چهارشنبه 22 آبانماه سال 1387 23:38
با انکه در گلوی من فریاد ها شکست در گوشه ای نشسته ای لب وا نمی کنی
-
این بازی یک نفره نیست
چهارشنبه 22 آبانماه سال 1387 23:33
گفتم : کبوتر ِ بوسه ! گفتی : پَر ! گفتم : گنجشک ِ آن همه آسودگی ! گفتی : پَر ! گفتم : پروانه پرسه های بی پایان ! گفتی : پَر ! گفتم : التماس ِ علاقه، بیتابی ِ ترانه، بیداری ِ بی حساب ! نگاهم کردی ! نه انگشتت از زمین ِ زندگی ام بلند شد، نه واژه «پر » از بام ِ لبان ِ تو پر کشید ! سکوت کردی که چشمه ی شبنم، از شنزار ِ...
-
دل ما
چهارشنبه 22 آبانماه سال 1387 23:26
دل ِ ما حرف ِ حساب حالیش نبود! جمع ُ ضرب، حساب کتاب حالیش نبود! تو یه چش به هم زدن گُر می گرفت، عشق ِ بی رنج ُ عذاب حالیش نبود! دنبال ِ سراب ِ چشمات می دوید! نرسیدن به سراب حالیش نبود! حرفای خودش رُ رُک ُ راس می زد، حرف زدن پُشت ِ نقاب حالیش نبود! توی خواب زنده گی می کرد همیشه، اَلکی بودن ِ خواب حالیش نبود! من می...
-
گوشت با منه؟
چهارشنبه 22 آبانماه سال 1387 23:24
اگه گوشِت با منه، یه سری به این خاطر خوا بزن که بدجوری کلافته! نمی دونم شِنـُـفتی یا نه: می گن عمو حافظ تو پیاله عکس ِ طرف ُ می دیده! منم پی ِ همین آدرس اومدم که حالا قدمام مال ِ خودم نیس! دِ نخند! با وفا! ما خیلی وقته تلو تلو خورده تیم! باهام حرف بزن! بگو اگه حافظ خالی بسّه باشه، اگه اونور ِ این استکانم سراغم نیای،...
-
سیگار
چهارشنبه 22 آبانماه سال 1387 23:22
کاش میتونستم مثل یه سیگار آروم آروم نفستو بکشم و بدون اینکه دلم بسوزه راحت و آسوده خاموشت کنم یا زیر پام لهت کنم وای چه حس خوب و شیرینی....میگی چه بیرحم شدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بگو راحت باش خیالی نیست اصلا من بیرحم دیگه بعد اینهمه له شدنم چشم نداری ببینی یکی و له کنم قرعه بنام تو بینوا افتاده هــــــــــــه خوب عزیزم بالاخره از...
-
خاکسترم نکن
چهارشنبه 22 آبانماه سال 1387 23:15
من بی تو هیچم تو باورم نکن خیسم ز گریه تنها ترم نکن عاشق نبودم تا با تو سر کنم آتش نبودم خاکسترم نکن اگه عاشقت نبودم اگه بی تو زنده بودم تو بمون که بی تو غصه می خورم خ اگه دل به تو نبستم اگه این منم که هستم ولی از هوایه گریه ات پرم اگه شکوه دارم از تو اگه بی قرارم از تو تو بمون که آشیانه ام تویی به هوایت ای ستاره به...
-
آسمان دلم ابریست
چهارشنبه 22 آبانماه سال 1387 23:08
امشب باز آسمان دلم ابریست دل بهانه ی تو را می گیرد دیدنت را میخواهم و بودنت را چه کنم با این دل شکسته ی بیقرار که خواب و قرار از من گرفته آخ که چه سخت است دلتنگی وندیدن ، دوست داشتن و بهم نرسیدن ! نازنینم ! بگو چه کنم بگو از کدامین افق طلوع خواهی کرد بگو با کدامین سحر خواهی آمد بگو..... بگو چه کنم دردهای این دل...
-
غمگین نباش خورشید
چهارشنبه 22 آبانماه سال 1387 23:06
غمگین نباش خورشید ! جدایی پلک های انتظارم را بر هم نمی گذارد پرده را کنار بزن ببین چگونه یادگاری هایم روی دیوار غروب پاک می شوند وقتی تورا جا گذاشتم روی دیوار کاه گلی محله نوشتم : " کوچه ی ما کوچه ی رویا و ترانه است " نمی دانم خورشید! نمی دانم دل اناری ات با صدای کدام خواننده فشرده می شود!! دل من که مثل انار...
-
عشق را باور نمی کنم
چهارشنبه 22 آبانماه سال 1387 23:04
چند دقیقه مرا دوست خواهی داشت؟ دلتنگ بودنت با کاهش ابر می کاهد دل شوره ات موقتی است وقوع حادثه شیرین یا که تلخ پایان ناگزیزی است در انتظار تلخ برای دست یافتن به شاخه ای لخت می مانی سرمای همیشگی کالبد برگهای ترا محو کرده است شکفتن در غروب را هیچ غنچه ائی باور نمیکند !! هیچ کلبه ائی با شاخه های یخ زده به تفکر گرما نرفته...
-
تجربه
چهارشنبه 22 آبانماه سال 1387 22:52
هیچ وقت از دوست داشتن انصراف نده... حتی اگر کسی بهت دروغ گفت بازم بهش فرصت بده... عشق را تجربه کن حتی اگر توش شکست بخوری... اینو بدون که اگر کسی وارد زندگیت شد و گذاشت ورفت علاوه بر اینکه یه خاطره به جا میزاره میتونه یه تجربه هم به جا بزاره
-
دستات
چهارشنبه 22 آبانماه سال 1387 22:46
دستات....... دلم برای گرفتن دستات تنگ شده ......دلم میخواد دستات و بگیرم و دیگه..... دلم خیلی گرفته .....انقدر که....... دوست دارم گریه کنم اما نمیدونم چرا نمی تونم......نمی تونم.... خدایا......فقط.فقط......
-
دلم گرفته است
چهارشنبه 22 آبانماه سال 1387 22:40
دلم گرفته است دلم گرفته است به ایوان میروم وانگشتانم را بر پوست کشیده شب می کشم چراغهای رابطه تاریکند چراغهای رابطه تاریکند کسی مرا به افتاب معرفی نخواهد پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنیست
-
حسرت
چهارشنبه 22 آبانماه سال 1387 22:15
با اینکه دل بریدم من شکسته بال پروازم هنوزم توی این غربت برات معنای آوازم با یک دنیا غمو حسرت دل از آغوش تو کندم دیگه حتی یکبارهم من به عشق تو دل نمیبندم حقیقت رو برات بگم به آخر خط رسیدم اینو بدون از همه کس تو زندگیم دل بریدم نمیدونی چقدر دلم تنگه برای دیدنت برای مهربونیات نوازشات
-
غم جدایی حسرت نیست
چهارشنبه 22 آبانماه سال 1387 22:09
باز هم دلتنگی باز هم گریه های شبانه ام.یه عاشق غمگین درحسرت شبهای بی ستاره ام سخت دلتنگم.سخت بی قرارو بی تابم.کجاست شانه های گرم و مهربانت تا گریه کنم.کجاست آن لبخند های عا شقا نه ات تا باز هم.دیوانه شوم؟آنقدر دلتنگ چشمانت هستم که نمی توانم در هیچ چشم دیگری نگا ه کنم آنقدر بیقرارم که هیچ اتفاقی دل غمگینم را شادنمی...
-
اس ام اس
چهارشنبه 22 آبانماه سال 1387 22:04
گنجشکا نمى دونم گنجشک ها که شبیه هم هستند چه جورى همدیگر را می شناسند ونمی دونم چند نفر شبیه من هستند که تو دیگه منو نمی شناسى! یه سلام یه سلام آلبالویی به تو که خیلی هلویی، یه سلام توتفرنگی به تو که خیلی قشنگی، یه سلام پرتقالی به تو که خیلی باحالی لحظات ملکوتی ایرانسل داران عزیز: به لحظات ملکوتی 12 شب تا 6 صبح نزدیک...