ما اهل کوفه نیستیم .....
احمدی تنها بماندددددددددددددد...
رای ما :دکتر محمود احمدی نژادددددددددددد
یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیر تکراری
برای ابراز عشق ، بیان کنید؟ برخی از دانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را معنا می کنند.. برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف های دلنشین » را راه بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند «با هم بودن در
تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی» را راه بیان عشق می دانند . در آن بین ، پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان کند، داستان کوتاهی تعریف کرد: یک روز زن و شوهر جوانی که هر دو زیست شناس بودند طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند.
آنان وقتی به بالای تپّه رسیدند درجا میخکوب شدند . یک قلاده ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود. شوهر، تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود. رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر، جرات کوچک ترین حرکتی نداشتند . ببر، آرام به طرف آنان حرکت کرد. همان لحظه، مرد زیست شناس فریادزنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت. بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های مرد جوان به گوش زن رسید. ببر رفت و زن زنده
ماند . داستان به اینجا که رسید دانش آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد.
بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را تنها گذاشته است !
راوی جواب داد: نه، آخرین حرف مرد این بود که «عزیزم ، تو بهترین مونسم بودی.از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود. ››
قطره های بلورین اشک، صورت راوی را خیس کرده بود که ادامه داد: همه زیست شناسان می دانند ببر فقط به کسی حمله می کند که حرکتی انجام می دهد و یا فرار می کند. پدر من در آن لحظه وحشتناک ، با فدا کردن جانش پیش مرگ مادرم شد و او را نجات داد. این صادقانه ترین و بی ریاترین ترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود
یک روز یک پسر کوچولو که می خواست انشاء بنویسه از پدرش می پرسه:
پدرجان ! لطفا برای من بگین سیاست یعنی چی ؟
پدرش فکر می کنه و می گه :بهترین راه اینه که من برای تو یک مثال در مورد خانواده خودمون بزنم که تو متوجه سیاست بشی من حکومت هستم، چون همه چیز رو در خونه من تعیین می کنم. مامانت جامعه هست،چون کارهای خونه رو اون اداره میکنه. کلفت مون ملت فقیر و پا برهنه هست، چون از صبح تا شب کار می کنه وهیچی نداره. تو روشنفکری چون داری درس می خونی و پسر فهمیده ای هستی.داداش کوچیکت هم که دو سالش هست،نسل آینده است. امیدوارم متوجه شده باشی که منظورم چی هست و فردابتونی در این مورد بیشتر فکر کنی.
پسر کوچولو نصف شب با صدای برادرکوچیکش از خواب می پره. می ره به اتاق برادر کوچیکش و می بینه زیرش رو کثیف کرده و داره توی خرابی خودش دست و پا می زنه. می ره توی اتاق خواب پدر و مادرش و می بینه پدرش توی تخت نیست و مادرش به خواب عمیقی فرو رفته و هر کار می کنه مادرش از خواب بیدار نمی شه. میره تو اتاق کلفت شون که اون رو بیدارکنه، می بینه باباش توی تخت کلفتشون خوابیده و .....؟؟؟؟ می ره و سر جاش می خوابه و فردا صبح از خواب بیدار می شه.
فردا صبح باباش ازش می پرسه:
پسرم!فهمیدی سیاست چیست؟
پسر می گه: بله پدر، دیشب فهمیدم که سیاست چی هست.
سیاست یعنی اینکه حکومت، ترتیب ملت فقیر و پا برهنه رو می ده، درحالی که جامعه به خواب عمیقی فرورفته و روشنفکر هر کاری می کنه نمی تونه جامعه رو بیدار کنه، در حالیکه نسل آینده داره توی ... خودش دستو پا می زنه
ستاد بزرگ حامیان دکتر محمود مردمی نژاد
رای ما دکتر محمود احمدی نژاددددددددددددد
ای کاش از عشق تو می مردم ،
کاش می مردم و دیگر کسی نگاه عاشقانه ای به من نمی کرد…
دیگر نمیخواهم کلمه دوستت دارم را از کسی به جز تو بشنوم ،
دوست دارم تنها تو مرا دوست داشته باشی…
کسی به جز تو لایق من نیست ،
من تنها میتوانم با تو زنده بمانم…
دیگر نمیخواهم چشمی به من با احساس عاشقانه نگاه کند !…
من نمیخواهم جز تو به کسی نگاه بیندازم و عشق بورزم….!
کاش از عشق تو می مردم ،
کاش می مردم تا با دلی عاشق ، آن هم عاشق تو از دنیا بروم…!
اگه روزی دل من به جز تو عاشق کسی دیگر شد آن زمان بدان که دیگر پایان
زندگی من است و پایان داستان عشق…!
کلمه دوستت دارم که از زبان من بلند می شود تنها برای تو است …
من به جز تو به کسی دیگر این کلمه را نخواهم گفت ،
بگذار حسرت کلمه دوستت دارم از طرف من در دل همگان بماند ، تا همه بفهمند من تنها عاشق تو می باشم…!
بگذار همه حسرت مرا بکشند ،
و تو نیز در مقابل حسرت دیگران به من افتخارکن!
افتخار کن چنین عشق و همدمی نصیبت شده است ،
عشقی که تا ابدخواهد ماند…
من مغرور شده ام ، مغرور عشقی که به تو می ورزم شده ام، غرور من به
خاطر عشق بیش از حد نسبت به تو می باشد …
غروری که پایانش رنگ آغاز
زندگی است…
آهای عزیز من به عشق من افتخار کن ،
چون که میان این همه عاشقانی که من دارم
تو را برای همدم و عشق زندگی ام انتخاب کرده ام
چون تو لایق آن هستی…!