ستاد بزرگ حامیان دکتر محمود مردمی نژاد
رای ما دکتر محمود احمدی نژاددددددددددددد
ای کاش از عشق تو می مردم ،
کاش می مردم و دیگر کسی نگاه عاشقانه ای به من نمی کرد…
دیگر نمیخواهم کلمه دوستت دارم را از کسی به جز تو بشنوم ،
دوست دارم تنها تو مرا دوست داشته باشی…
کسی به جز تو لایق من نیست ،
من تنها میتوانم با تو زنده بمانم…
دیگر نمیخواهم چشمی به من با احساس عاشقانه نگاه کند !…
من نمیخواهم جز تو به کسی نگاه بیندازم و عشق بورزم….!
کاش از عشق تو می مردم ،
کاش می مردم تا با دلی عاشق ، آن هم عاشق تو از دنیا بروم…!
اگه روزی دل من به جز تو عاشق کسی دیگر شد آن زمان بدان که دیگر پایان
زندگی من است و پایان داستان عشق…!
کلمه دوستت دارم که از زبان من بلند می شود تنها برای تو است …
من به جز تو به کسی دیگر این کلمه را نخواهم گفت ،
بگذار حسرت کلمه دوستت دارم از طرف من در دل همگان بماند ، تا همه بفهمند من تنها عاشق تو می باشم…!
بگذار همه حسرت مرا بکشند ،
و تو نیز در مقابل حسرت دیگران به من افتخارکن!
افتخار کن چنین عشق و همدمی نصیبت شده است ،
عشقی که تا ابدخواهد ماند…
من مغرور شده ام ، مغرور عشقی که به تو می ورزم شده ام، غرور من به
خاطر عشق بیش از حد نسبت به تو می باشد …
غروری که پایانش رنگ آغاز
زندگی است…
آهای عزیز من به عشق من افتخار کن ،
چون که میان این همه عاشقانی که من دارم
تو را برای همدم و عشق زندگی ام انتخاب کرده ام
چون تو لایق آن هستی…!
می گن دستای پاک تو
مهمون دستای دیگه است
می گن نگات پیش منه
اما دلت جای دیگه است
می گن دروغ بوده که تو
تا آخرش مال منی
چشمای رنگ عسلت
دنبال چشمای دیگه است
آخه مگه فرشته هم
رسم شکستن بلده
آدم می تونه بد باشه
مگه فرشته هم بده
آخه مگه فرشته هم
رسم شکستن بلده
آدم می تونه بد باشه
مگه فرشته هم،بده
آخه مگه فرشته هم
آدم می تونه بد باشه
مگه فرشته هم،بده
با شب و مهتاب شنیدم
این روزا خلوت می کنی
می گن تو خواب و رویاهات
خورشید و دعوت می کنی
چرا دستای عاشقت
رنگ تابستون نمیشه
وقتی که نیستم اون چشات
خونه بارون نمیشه
میون راهت نکنه
قلبتو دادی به کسی
اون کیه که به جای من
شبا براش دلواپسی
تو اهل آسمونایی
اون آسمونای بلند
فرشته آرزوهام
به گریه های من نخند
آخه مگه فرشته هم
رسم شکستن بلده
آدم می تونه بد باشه
مگه فرشته هم بده
آخه مگه فرشته هم
رسم شکستن بلده
آدم می تونه بد باشه
مگه فرشته هم،بده
عشق یعنی درد و محنت در درون
عشق یعنی یک تبلور یک سرود
عشق یعنی قطره و دریا شدن
عشق یعنی یک شقایق غرق خون
عشق یعنی زاهد اما بت پرست
عشق یعنی همچو من شیدا شدن
عشق یعنی همچو یوسف قعر چاه
عشق یعنی بیستون کندن بدست
عشق یعنی آب بر آذر زدن
عشق یعنی چون محمد پا به راه
عشق یعنی عالمی راز و نیاز
عشق یعنی با پرستو پرزدن
عشق یعنی رسم دل بر هم زدن
عشق یعنی یک تیمم یک نماز
عشق یعنی سر به دار آویختن
عشق یعنی اشک حسرت ریختن
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
عشق یعنی سجده ها با چشم تر
عشق یعنی مستی و دیوانگى
عشق یعنی خون لاله بر چمن
عشق یعنی شعله بر خرمن زدن
عشق یعنی آتشی افروخته
عشق یعنی با گلی گفتن سخن
عشق یعنی معنی رنگین کمان
عشق یعنی شاعری دلسوخته
عشق یعنی قطره و دریا شدن
عشق یعنی سوز نی آه شبان
عشق یعنی لحظه های التهاب
عشق یعنی لحطه های ناب ناب
عشق یعنی دیده بر در دوختن
عشق یعنی در فراقش سوختن
عشق یعنی انتظار و انتظار
عشق یعنی هر چه بینی عکس یار
عشق یعنی سوختن یا ساختن
عشق یعنی زندگی را باختن
عشق یعنی در جهان رسوا شدن
عشق یعنی مست و بی پروا شدن
عشق یعنی با جهان بیگانگى
خدایا تو که عشق را افریدی چرا صبری به همراهش ندادی
خدایا من شدم مست رویش خراب ان دو ابروی کمانش
خدایا این که بود با ان دو خالش یکی بر لب یکی بر گونه هایش
خدایا دادی تو دستش به دستم زبان او ببرید هر دو دستم
خدایا نوشیدم از جام شرابش شدم محو رخ مانند ماهش
خدایا او مگر فرصت به من داد امان از عشق یکسو ای دادبیداد
خدایا رفتنش اتش بر افروخت از ان لحظه دلم در یاد او سوخت
خدایا این نه ان بودا که دیدم دران هنگام گویی حوری دیدم
خدایا من همان مورم که بودم ولی در پیش او این هم نبودم