سوگند عشق

به نام آنکه اگر حکم کند همه ی ما محکومیم

سوگند عشق

به نام آنکه اگر حکم کند همه ی ما محکومیم

۹ مرحله برای نوشتن اهداف

 

1-      مطمئن باشید هدفی که برایش کار می کنید ، همان چیزی است که واقعا می خواهید ، نه فقط چیزی که خوب به نظر می رسد .

زمانی را که به طور جدی شروع کردم به گذراندن دوره های داوری بیس بال ، به خاطر دارم . شروع کرده بودم به اینکه جایگاه خودم را در قسمت سطح اول NCAA فیکس کنم . چرا ؟ می دانستم راهی نیست که به انجمن های تخصصی راه پیدا کنم .پس بهترین چیز بعد از آن ، رسیدن به بالاترین درجات دانشگاهی بود .

بدون شک وقتی با مردم راجع به اهداف داوری ام صحبت می کردم ، آن هدف ها واقعا خوب به نظر می رسیدند و بسیاری از مردم واقعا تحت تاثیر قرار می گرفتند . خوشبختانه کم کم  چشمم به واقعیت ماجرا باز شد. مدت زمان زیادی بود که من درگیر این ورزش بودم . من مربی گری کرده بودم ،رییس یکی از انجمن ها بودم و دستیار ارشد تیم بیس بال.

اینها همان چیزهایی بودند که قلب من به آنها تعلق داشت ، نه دانشگاهی که تنها حسنش یک رتبه ی بالای اجتماعی بود .

موقع تعیین اهداف خیلی مهم است به یاد داشته باشید که اهدافتان همواره باید با ارزشهایتان هماهنگ باشد .

 

2-      یک هدف نمی تواند با هیچ کدام از اهداف دیگر شما تناقض داشته باشد .

برای مثال شما نمی توانید یک خانه ی 750,000 دلاری بخرید زمانی که هدف درآمدی شما فقط  50,000 دلار در سال است . این را تفکر ضد و نقیض می گوییم که می تواند تمام تلاش سختی که شما برای اهدافتان می کنید را خراب کند . تفکر ضد و نقیض همچنین می تواند مزاحم افکار روزانه ی شما نیز بشود . ما باید مدام سعی کنیم نظرات متناقض را از تفکرمان حذف کنیم .

 

3-      اهدافتان را در 6 محدوده از زندگی تعیین کنید :

-          خانه و خانواده   

-          مالی و شغلی

-          روحی و اخلاقی

-          جسمی و سلامتی

-          اجتماعی و فرهنگی

-          ذهنی و آموزشی

تعیین اهداف در هر محدوده ای از زندگی ، زندگی متعادل تری را برای شما رقم خواهد زد. همچنین وقتی شما شروع به آزمودن و تغییر اصول زندگی روزانه تان می کنید ، شما را در حذف افکار ناقص و متناقض ( که در قسمت 2 راجع به آن حرف زدیم ) یاری می دهد  .

 

4-      هدفتان را به جای شکل منفی ، به شکل مثبت بنویسید .

برای آنچه می خواهید کار کنید ، نه برای آنچه که می خواهید پشت سر بگذارید . بخشی از دلیل اینکه چرا ما اهدافمان را می نویسیم و آنها را می آزماییم این است که مجموعه ای از دستورالعمل ها را برای پیشبرد ذهن ناخودآگاهمان ایجاد کنیم . ذهن ناخودآگاه شما ابزار بسیار موثری است . آن نمی تواند خوب را از بد تشخیص دهد و قدرت قضاوت هم ندارد . تنها وظیفه ی آن انجام دادن دستورالعمل هاست .

هرچه دستورالعمل های مثبت تری به آن بدهید ، نتیجه های مثبت تری نیز خواهید گرفت .

همچنین تفکر مثبت در زندگی به صورت روزانه به شما کمک می کند تا به عنوان یک انسان رشد کنید . پس این نوع از تفکر را تنها به نوشتن اهدافتان محدود نکنید .   

 

5-      اهدافتان را با جزییات بنویسید .

به جای نوشتن " یک خانه ی جدید " بنویسید  :

یک خانه ی 4000 sq.ft.  با 4 اتاق خواب و 3 حمام و دید کوهستان  تا مسافت 20 کیلومتری .

یکبار دیگر ما به ذهن ناخودآگاهمان ، یک مجموعه  دستورالعمل با جزییات می دهیم که روی آن کار کند . هرچه اطلاعات بیشتری به آن بدهید ، نتیجه ی نهایی روشن تر خواهد بود ؛ هرچه نتیجه دقیق تر باشد ، ذهن ناخودآگاه  موثرتر خواهد بود .

آیا می توانید چشمانتان را ببندید و خانه ای را که در بالا توضیح دادم تصور کنید ؟ اطراف خانه قدم بزنید .

در تراس اتاق خواب اصلی بایستید و مه ای که از کوهستان بالا می رود را ببینید . بعد به پایین ، باغ پر از گوجه فرنگی ، لوبیا سبز و خیار نگاه کنید . طرف راست ، باغ دیگری است پر از گل میخک و رز . می توانید آن را ببینید . پس ذهن ناخودآگاهتان هم می تواند .

 

6-      به هرقیمت که شده ، مطمئن باشید که هدفتان به اندازه ی کافی عالی باشد .

به دنبال شکار ماه باشید ؛ اگر نتوانستید ، هنوز در بین ستاره ها هستید . وقتی یک هدف عالی داشته باشید ، حتی اگر به آن نرسید ، تلاشی که برای دستیابی آن کرده اید شما را به شخص باتجربه تر و حرفه ای تری در آن زمینه تبدیل کرده است .

پس به دنبال شکار ماه باشید .

 

7-      این مهمترین قسمت است ، اهدافتان را بنویسید .

نوشتن اهداف ، نقشه ی راه موفقیت شما را می سازد . هرچند عمل نوشتن به تنهایی می تواند پروسه ای برای حرکت ایجاد کند اما این هم خیلی مهم است که بسیاری وقتها اهدافتان را مرور کنید .

به یاد داشته باشید هرچه بیشتر روی اهدافتان متمرکز باشید ، بیشتر احتمال دارد که به آنها دست یابید .

گاهی اوقات ، همین که شرایط و برخی هدفهای دیگر تغییر می کند ، متوجه می شویم که باید در یکی از هدفهایمان تجدید نظر کنیم .

اگر نیاز بود هدفی را تغییر دهید ، آن را شکست تلقی نکنید . بلکه آن را پیروزی بدانید . چراکه شما این بصیرت را داشتید که دریابید ، چیزی تغییر کرده است .

 

8-      هدفهایتان را به زمان حال بنویسید .

این به این خاطر است که ذهن غیر هشیار ، راهی را که مقاومت کمتری دارد انتخاب می کند . اگر شما بنویسید " من لاغر خواهم شد ."  ذهن غیر هشیار کاری ندارد جز اینکه فکر کند " خواهم شد " می تواند تا بعدا به تاخیر بیافتد .

دوستی تجارتی داشت که داشت در آن ضرر می کرد . او هدفش را تعیین کرد که تا یک ماه دیگر ، حسابهای سود و زیان را تراز خواهد کرد . هر ماه ، ماه بعد می آمد و همین ماه می شد . پس هدف او درست بود و او قرار بود ماه بعد این کار را بکند که هرگز نمی آمد .

در نتیجه او هدفش را تغییر داد به اینکه : من این ماه در حال تراز کردن حسابهای سود و زیان شرکت هستم .همان ماه او برای اولین بار ، این کار را انجام داد .

 

9-      هدفهایتان را دوباره بنویسید .

وقتی کلماتی که نوشته شده اند ، دوباره نوشته می شوند ، حداکثر تاثیر را دارند . پس به اولین چرکنویس خود قانع نشوید . اهداف خود را بنویسید ، سپس عبارات آنرا تغییر دهید ، جمع و جورش کنید ، موارد انگیزاننده به آن اضافه کنید و آنرا مختصر ، مفید و موثر سازید .هفته ی دیگر ممکن است دوباره بخواهید آنرا  تنظیم کنید و به روند ارتقا و بهبود آن ادامه دهید .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد