بنویس بابا مثل هر شب نان ندارد
سارا به سین سفره مان ایمان ندارد
بعد از همان تصمیم کبری ابرها هم
یا سیل می بارد و یا باران ندارد
بابا انارو سیب و نان را می نویسد
حتی برای خواندنش دندان ندارد
انگار بابا همکلاس اولی هاست
هی می نویسد این ندارد آن ندارد
بنویس کی آن مرد در باران میاید
این انتظار خیسمان پایان ندارد
ایمان برادر گوش کن نقطه سر خط
بنویس بابا مثل هر شب نان ندارد
سلام دوست خوبم
اشعار زیبائین و تعجب میکنم که تا حالا کسی نظر نداده اما از اینکه من اولین نفر هستم خوشحالم
اینهمه نبوغ جای تبریک داره
حتما دوباره میام و تمام اشعرت رو میخونم وبه همشون نظر میدم
البته اگر قابل باشم
شاد باشی دوست من