سوگند عشق

به نام آنکه اگر حکم کند همه ی ما محکومیم

سوگند عشق

به نام آنکه اگر حکم کند همه ی ما محکومیم

دل

دل ُ روزنامه پیچیدم ، توی جعبه ای گذاشتم 

خوب و محکم اونو بستم ، راه دیگه ای نداشتم 

بردمش اداره ی پست ، دادمش برات بیارن 

دل ُ تحویل نگرفتن ، پیش ِ بسته ها بزارن 

گیر دادن دلت بزرگ ِ ، نمی شه اونو فرستاد 

مونده بودم چه کنم من ، دل من یاد تو افتاد 

یاد ِ اون روزی که قلبت یه دفعه مثه یه سنگ شد 

خاطراتت یادم اومد، دل ِ من دوباره تنگ شد 

حالا من این دل ِ تنگ ُ میدمش برات بیارن 

این دفعه می شه فرستاد ، انگاری حرفی ندارن 

دل ِ من قد ِ یه دنیا تو رو دوست داره همیشه 

پیش ِ من باشی،نباشی،عاشق ِ هیشکی نمی شه 

دل ِ من پیش ِ تو باشه،اگه می شه نگه اش دار 

حس کنم مال تو هستم لااقل واسه ی  یک بار 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد