دل من تنها بود
من و یک راه نرفته من و یک قلب شکسته من و یک حرف نگفته
من و یک عشق نهفته من و یک خیال باطل من و شمعی درته دل
من و آن گنه که چون شد من و این دلی که خون شد من و یک کوچه خلوت
من و زخم یک خیانت من و یک صورت بی رنگ من و یک خنده بی درد
من واین همه مصیبت دنیامون نمی شه بهتر دنیامون رنگ عذابه
زندگی کردن محاله یه امیدم به خلایق امید اصلی ام به خالق
مرغ سحر ناله سر کن
داغ مرا تازه تر کن
ز آه شرر بار ، این قفس را
بر شکن و زیر زبر کن
بلبل پر بسته ز کنج قفس درا
نغمه آزادی نوع بشر سرا
وزنفسی عرصه این خاک توده را
پر شرر کن
ظلم ظالم ، جور صیّاد
آشیانم ، داده بر باد
ای خدا ، ای فلک ، ای طبیعت
شام تاریک ما را سحر کن !
نو بهار است ، گل به بار است
ابر چشمم ، ژاله بار است
این قفس ، چون دلم ، تنگ و تار است .
شعله فکن در قفس ای آه آتشین
دست طبیعت گل عمر مرا مچین !
جانب عاشق نگه ای تازه گل ،
از این
بیشتر کن ! بیشتر کن ! بیشتر کن !
مرغ بیدل ، شرح هجران ،
مختصر ، مختصر کن !