سوگند عشق

به نام آنکه اگر حکم کند همه ی ما محکومیم

سوگند عشق

به نام آنکه اگر حکم کند همه ی ما محکومیم

دل تنهای من

2e1c4352260b9d0 copy copy.jpg

 

دل تنهای من

دل من تنها بود
دل من هرزه نبود
دل من عادت داشت
که بماند یک جا
به کجا؟
معلوم است
به در خانه ی تو
دل من عادت داشت
که بماند آن جا
پشت یک پرده تور
که تو هر روز آن را
به کناری بزنی
دل من ساکن دیوار و دری
که تو هر روز از آن می گذری
دل من ساکن دستان تو بود
دل من گوشه یک باغچه بود
که تو هر روز به آن می نگری
دل من را دیدی؟
ساکن کفش تو بود
یادت هست؟

من موندم و خاطره ها

من و یک راه نرفته     من و یک قلب شکسته      من و یک حرف نگفته

من و یک عشق نهفته      من و یک خیال باطل    من و شمعی درته دل

من و آن گنه که چون شد     من و این دلی که خون شد     من و یک کوچه خلوت 

من و زخم یک خیانت      من و یک صورت بی رنگ    من و یک خنده بی درد

من واین همه مصیبت     دنیامون نمی شه بهتر     دنیامون رنگ عذابه

زندگی کردن محاله     یه امیدم به خلایق    امید اصلی ام به خالق


khatereha.jpg

مرغ سحر

مرغ سحر ناله سر کن

داغ مرا تازه تر کن

ز آه شرر بار ، این قفس را

بر شکن و زیر زبر کن

بلبل پر بسته ز کنج قفس درا

نغمه آزادی نوع بشر سرا

وزنفسی عرصه این خاک توده را

پر شرر کن

ظلم ظالم ، جور صیّاد

آشیانم ، داده بر باد

ای خدا ، ای فلک ، ای طبیعت

شام تاریک ما را سحر کن !

نو بهار است ، گل به بار است

ابر چشمم ، ژاله بار است

این قفس ، چون دلم ، تنگ و تار است .

شعله فکن در قفس ای آه آتشین

دست طبیعت گل عمر مرا مچین !

جانب عاشق نگه ای تازه گل ،

از این

بیشتر کن ! بیشتر کن ! بیشتر کن !

مرغ بیدل ، شرح هجران ،

مختصر ، مختصر کن !