سوگند عشق

به نام آنکه اگر حکم کند همه ی ما محکومیم

سوگند عشق

به نام آنکه اگر حکم کند همه ی ما محکومیم

غم جدایی حسرت نیست

باز هم دلتنگی باز هم گریه های شبانه ام.یه عاشق غمگین درحسرت شبهای بی ستاره ام سخت دلتنگم.سخت بی قرارو بی تابم.کجاست شانه های گرم و مهربانت تا گریه کنم.کجاست آن لبخند های عا شقا نه ات تا باز هم.دیوانه شوم؟آنقدر دلتنگ چشمانت هستم که نمی توانم در هیچ چشم دیگری نگا ه کنم آنقدر بیقرارم که هیچ اتفاقی دل غمگینم را شادنمی کندبرای گریستن شانه هایت را کم دارم شانه هایی که بارها و بارها در خواب و خیال تکیه گاه دل عاشقم بودبرای عاشقی نگاههای زیبایت را کم دارم نگا ههای که تنها دلیل زندگی و عشقم بودصبر می کنم وعاشق می مانم که خوشبختی از آن عاشقان است.غرور کسی را له نمی کنند به به ان چیزی که دوست دارند برسند.

 

پایان هر عشق شادی نیست.گاهی جدایی و غم و حسرت است.پس از عشق پرهیز کن.حیف است،مگذارقلب پاک و مهربانت با غبار عشق آلوده گرددحیف است چشمان سیاه و زیبای تو روزی برای غم جدایی اشکبار شود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد