زندگی بازی لغات نیست اما چیدمان جادوئی پازل حروف درون است ....
منم همون دختر دل شکسته
که صد تا غم راه گلوشو بسته
منم همون مسافر غریبه
که از سفر شده تنها و خسته
منم همون چشم انتظار بارون
که زیر ابر به انتظار نشسته
منم همون سر به هوای حیرون
که می کنه ابرا رو دسته دسته
اما کسی با دل عاشق اون
عهد و قرار عاشقی نبسته
ادامه...
سلام عزیزجان
شعر و عکس هر دو قشنگه خیلی وقت بود که وبلاگت رو ندیده بودم و خوشحالم که دوباره دارم میبینم
راستی خوب که هستی؟
شاد باشی
خوبه
موفق باشی
اگه نمونه سوال می خوای به ما سر بزن
سلام وبلاگ زیبایی دارین به ما هم سر بزنین