سوگند عشق

به نام آنکه اگر حکم کند همه ی ما محکومیم

سوگند عشق

به نام آنکه اگر حکم کند همه ی ما محکومیم

دلم برات تنــــگ شده

توی خلوت پر از همهمه ام

که صدایی به صدا نمیرسه

اگه میتونی منو دعا بکن

من که دستم به خدا نمیرسه

آسمونا ارزونی پرنده ها

جای آسمونا یه قفس بده

 

 

 

همه دارو ندارم و بگیر

هر چی بودمو و دوباره پس بده

بازم هیچ راهی به مقصد نرسید

من هزارو یک شبه معطلم

تا ته جاده دنیا رفتمو

بازم انگار سر جای اولم

چرا دنیا با تمام وسعطش

مرهمی برای زخم  من نداشت

پای هر چی که دویددم آخرش

حسرت داشتنشو تو دلم گذاشت

 

سر رو شونه های سنگ روزگار

قد این فاصله هقهق میکنه

دارم از ثانیه ها سیر میشم

دارم از دوری تو دق میکنم

پشت خنده های مصنوعی ما

دل به این بغض گلو شکن بده

روزگار سردمو ورق بزن

دست مهربونتو به من بده

 

گم شدم تو شبـــــــی که خودمــم

شبی که حتی یه فانــــــــوس نداره

منــــــــــو با خودت ببر به روشــنی

آخه هیشکی مثل تو منو دوست نداره

هی...


لک زده دلم واسه یه هـمزبــــــــون

شیشه دل همه سنـــــــــگ شده

میدونی دلیــــل گریــــــه هام چیه؟

آی خــــــدا دلم برات تنــــگ شده

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد